جمع بندی ترکیب
هست بود
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هست بود. [ هََ ] ( اِ مرکب ) جمعبندی. ( ناظم الاطباء ).
- هست بود کردن ؛ جمعبندی کردن. ( ناظم الاطباء ).
رجوع به هست وبود شود.
- هست بود کردن ؛ جمعبندی کردن. ( ناظم الاطباء ).
رجوع به هست وبود شود.
کلمات دیگر: