کلمه جو
صفحه اصلی

یک دیگران

فرهنگ فارسی

یکدیگر

لغت نامه دهخدا

یک دیگران. [ی َ / ی ِ گ َ ] ( ضمیر مبهم مرکب ) یکدیگر :
به تیغ و سنان و به گرز گران
بکشتند چندان ز یک دیگران.
اسدی.
چنین گفت کاین بار رزمی گران
بسازید همپشت یک دیگران.
اسدی ( گرشاسب نامه ص 80 ).


کلمات دیگر: