کلمه جو
صفحه اصلی

یک زده

فرهنگ فارسی

در یک قاعده و در یک خط اما محتمل است که دگرگون شده یک رده باشد

لغت نامه دهخدا

یک زده. [ ی َ / ی ِ زَ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) در یک قاعده و در یک خط. ( ناظم الاطباء ). اما محتمل است که دگرگون شده یک رده باشد. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: