کلمه جو
صفحه اصلی

هسبند

فارسی به انگلیسی

obsessive


فرهنگ فارسی

حسبند عاشق سخت شیفته در تداول هسبند کسی شدن سخت عاشق و شیفته او گردیدن سخت مفتون و بیقرار شدن دلبستن

لغت نامه دهخدا

هسبند. [ هََ ب َ ] ( ن مف مرکب )مخفف هست بند. حسبند. عاشق. سخت شیفته. در تداول ، هسبند کسی شدن ؛ سخت عاشق و شیفته او گردیدن. سخت مفتون و بیقرار شدن. دل بستن. ( از یادداشتهای مؤلف ).


کلمات دیگر: