( صفت ) شکوفه پاشان گل افشان .
بهارافشان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بهارافشان. [ ب َ اَ ] ( نف مرکب ) شکوفه پاشان. گل افشان. ( ناظم الاطباء ) :
با گریبان بهارافشان چو پیدا شد ز دور
بر تن مجلس نشینان جامه بوی گل گرفت.
با گریبان بهارافشان چو پیدا شد ز دور
بر تن مجلس نشینان جامه بوی گل گرفت.
طالب آملی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. شکوفه پاشان.
۲. گل افشان.
۲. گل افشان.
کلمات دیگر: