( اسم ) جمع بیت خانه ها اطاقها . جمع : بیوتات .
لقب جان استوارت نخست وزیر انگلستان از حزب توری ٠
بیوت . (اِخ ) شهری است واقع در جنوب غربی ایالت «مونتانا»ی ایالات متحده ٔ امریکا و 33251 تن سکنه دارد و بر بزرگترین نهشتهای معدنی (نقره ، روی ، منگنز و مخصوصاً مس ) جهان قرار دارد. پس از کشف معادن طلا و نقره رونق گرفت و پس از کشف مس در حدود 1880 م . رونقش افزون شد. (دائرة المعارف فارسی ).
بیوت . (اِخ ) لقب جان استوارت . (1713 - 1792 م .) نخست وزیر (1761 - 1763 م .) انگلستان از حزب توری . مورد اعتمادجورج سوم و پشتیبان هدفهای او در برتری پادشاه ، از بین بردن قدرت ویگها و پایان دادن جنگ با فرانسه بود. مردم او را مسبب اعمال شاه میدانستند، از او ناراضی شدند. بعد از اعلان جنگ به اسپانیا (1762 م .) و انعقاد معاهده ٔ پاریس (1763 م .) که منفور مردم انگلستان بود ناچار کناره گیری کرد. (دائرة المعارف فارسی ).
بیوت . [ ب َی ْ یو ] (ع ص ) شبینه . شب مانده . مانده از شب : ماء بیوت ؛ آب شب مانده که سرد شده باشد. (لسان العرب ) (اقرب الموارد). آب سرد و شبینه . (منتهی الارب ).
- بیوت السقاء ؛ شیری که در شب دوشیده شده و در مشک نهاده و سرد شده باشد. (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). شیر شب مانده در مشک . (منتهی الارب ).
- خبز بیوت بائت ؛ نان شب مانده . مقابل نان تازه . (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). نان شبینه . (منتهی الارب ).
|| کاری که کسی شب گذارد به اندیشه ٔ آن . (منتهی الارب ). امری که صاحبش به آن اهمیت دهدو شب را در اندیشه ٔ آن بسر برد. (لسان العرب ) (اقرب الموارد). || هم بیوت ؛ اندوهی که در دل ماند. (از لسان العرب ).
بیوت . [ ب ُ ] (اِخ )بطنی است معروف به آل بیوت از خالد در حجاز، از هم پیمانهای آل فضل از اعراب شام . (معجم قبایل العرب ).
بیوت . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَیْت . (منتهی الارب ). خانه ها. رجوع به بیت شود. || (اصطلاح نجوم )دوازده قسمت فرضی منطقةالبروج که ابتدا از طالع در خلاف جهت حرکت یومی شمرده میشوند. (خانه ٔ اول ، خانه ٔ دوم ، ... خانه ٔ دوازدهم )، و در علم احکام نجوم اهمیت فراوان دارند. تقسیم منطقةالبروج را به بیوت ، تسویةالبیوت و ابتدای تقسیمات را مراکزالبیوت نامند. طریق تقسیم این است که ابتدا بوسیله ٔ دایره ٔ افق و دائره ٔ نصف النهار، منطقةالبروج را بچهار قسمت میکنند، و سپس هر یک از این چهار قسمت را به سه قسمت میکنند (تقسیم اخیر بطرق مختلف بعمل می آید). نقاط تقاطع دایره ٔافق با دایرةالبروج یکی طالع (بر افق شرقی ) و دیگر سابع (مبداء خانه ٔ هفتم ) یا غارب (بر افق غربی )، و نقاط تقاطع دایره ٔ نصف النهار با دایرةالبروج یکی رابع (زیر افق ) و دیگر عاشر (بالای افق ) است . هر یک از چهارخانه ٔ اول و چهارم و هفتم و دهم را که از چهار نقطه ٔ مذکور آغاز میشوند و مدار احکام نجوم بر آنها است وتد میخوانند. (از دائرة المعارف فارسی ). و نیز درباره ٔ بیوت دوازده گانه رجوع به التفهیم ص 205 شود.
بیت#NAME?
۱گفت ۲گفته شده ۳سخن