تنسته
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) هر چیز نفیس تحف. نایاب .
فرهنگ معین
(تَ نَ تَ یا تِ ) (اِ. ) بافتة عنکبوت .
لغت نامه دهخدا
تنسته. [ ت َ ن َ ت َ /ت ِ ] ( اِ ) بافته عنکبوت را گویند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). تنیده عنکبوت. ( فرهنگ رشیدی ) :
همان سراچه وخرگه که اوج مه می سود
کنون حضیض نشین شد چو سایه در بن چاه
فراش بوقلمون شد یکی پلاس درشت
تتق تنسته آن عنکبوتک جولاه.
همان سراچه وخرگه که اوج مه می سود
کنون حضیض نشین شد چو سایه در بن چاه
فراش بوقلمون شد یکی پلاس درشت
تتق تنسته آن عنکبوتک جولاه.
عمید لومکی ( از فرهنگ رشیدی ).
فرهنگ عمید
= تنیده
تنیده#NAME?
کلمات دیگر: