کلمه جو
صفحه اصلی

اسداس

فرهنگ فارسی

جمع سدس
صاحب شتران

فرهنگ معین

(اَ ) [ ع . ] جِ سَدَس . ،~ در اخماس زدن الف - شش در پنج زدن . ب - قمار کردن . ج - حیله کردن .

لغت نامه دهخدا

اسداس. [ اِ ] ( ع مص ) صاحب شتران سِدس شدن. || دندان افکندن شتر بهشت سالگی. ( منتهی الارب ). || شش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). شش تن شدن قوم. ( منتهی الارب ).

اسداس. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سُدس. || ج ِ سِت . ( منتهی الارب ).

اسداس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سُدس . || ج ِ سِت ّ. (منتهی الارب ).


اسداس . [ اِ ] (ع مص ) صاحب شتران سِدس شدن . || دندان افکندن شتر بهشت سالگی . (منتهی الارب ). || شش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). شش تن شدن قوم . (منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

اسداس (مارب) (به عربی: أسداس) یک منطقهٔ مسکونی در یمن است که در استان مأرب واقع شده است.
فهرست شهرهای یمن


کلمات دیگر: