جمع سدس
صاحب شتران
صاحب شتران
اسداس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سُدس . || ج ِ سِت ّ. (منتهی الارب ).
اسداس . [ اِ ] (ع مص ) صاحب شتران سِدس شدن . || دندان افکندن شتر بهشت سالگی . (منتهی الارب ). || شش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). شش تن شدن قوم . (منتهی الارب ).