(اسم ) طلب کنند. شاهد جویند. گواه.
مستشهد
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(مُ تَ هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) طلب کنندة شاهد، جویندة گواه .
لغت نامه دهخدا
مستشهد. [ م ُت َ هَِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استشهاد. طلب شهادت کننده از کسی. ( اقرب الموارد ). رجوع به استشهاد شود.
کلمات دیگر: