کلمه جو
صفحه اصلی

سهول

فرهنگ فارسی

جمع سهل
جمع سهل

لغت نامه دهخدا

سهول. [ س َ ] ( ع ص ، اِ ) دوایی که شکم راند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

سهول. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سهل. ( دهار ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) : چون برق خاطف و ریح عاصف سهول و ضراب و سهوب و شعاب آن مسافت درنوردید. ( ترجمه تاریخ یمینی ).

سهول . [ س َ ] (ع ص ، اِ) دوایی که شکم راند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


سهول . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سهل . (دهار) (آنندراج ) (منتهی الارب ) : چون برق خاطف و ریح عاصف سهول و ضراب و سهوب و شعاب آن مسافت درنوردید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).


فرهنگ عمید

= سهل

سهل#NAME?


دانشنامه عمومی

سهول یک روستا در ایران است که در دهستان آبدان واقع شده است.


کلمات دیگر: