( اسم ) عیش و نوش خوشگذرانی : صبا بتهنیت پیر می فروش آمد که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد. ( حافظ .۱۱۸ )
ناز و نوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناز و نوش. [ زُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عیش و نوش. خوشگذرانی :
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد.
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد.
حافظ.
کلمات دیگر: