کلمه جو
صفحه اصلی

وبول

لغت نامه دهخدا

وبول. [ وَ ] ( ع مص ) وبال. وباله. ( منتهی الارب ). رجوع به وبالة و وبال شود.

وبول. [ وُ ] ( ع مص ) وبالة. ناگوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سخت شدن. ( از المنجد ). || چراگاه ناگواردناک شدن زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به وبالة شود.

وبول . [ وَ ] (ع مص ) وبال . وباله . (منتهی الارب ). رجوع به وبالة و وبال شود.


وبول . [ وُ ] (ع مص ) وبالة. ناگوار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سخت شدن . (از المنجد). || چراگاه ناگواردناک شدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وبالة شود.



کلمات دیگر: