وبول. [ وَ ] ( ع مص ) وبال. وباله. ( منتهی الارب ). رجوع به وبالة و وبال شود.
وبول. [ وُ ] ( ع مص ) وبالة. ناگوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سخت شدن. ( از المنجد ). || چراگاه ناگواردناک شدن زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به وبالة شود.
وبول. [ وُ ] ( ع مص ) وبالة. ناگوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سخت شدن. ( از المنجد ). || چراگاه ناگواردناک شدن زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به وبالة شود.