خوم آلود کردن سنگریزه پای را
وثام
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
وثام. [ وَ ] ( ع مص ) خون آلود کردن سنگریزه پای را. ( منتهی الارب ). در اقرب الموارد و المنجد به کسر واو به همین معنی آمده است.
وثام. [ وِ ] ( ع مص ) خون آلود کردن سنگریزه پای را. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).
وثام. [ وِ ] ( ع مص ) خون آلود کردن سنگریزه پای را. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).
وثام . [ وَ ] (ع مص ) خون آلود کردن سنگریزه پای را. (منتهی الارب ). در اقرب الموارد و المنجد به کسر واو به همین معنی آمده است .
وثام . [ وِ ] (ع مص ) خون آلود کردن سنگریزه پای را. (اقرب الموارد) (المنجد).
کلمات دیگر: