عمل هرزه گرد : (( هرزهگردی وبادهپیمایی عاقبت میکشد برسوایی . ) ) (ضیائ اصفهانی )
هرزه گردی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هرزه گردی. [ هََ زَ / زِ گ َ ] ( حامص مرکب ) بیهوده گردی. بی سبب و بی هدف و اراده راه پیمودن :
بخیه کفشم اگر دندان نما شد عیب نیست
خنده آرد کفش من بر هرزه گردیهای من.
بخیه کفشم اگر دندان نما شد عیب نیست
خنده آرد کفش من بر هرزه گردیهای من.
صائب.
کلمات دیگر: