کلمه جو
صفحه اصلی

یمؤود

فرهنگ فارسی

نرم و نازک از مردم و شاخ

لغت نامه دهخدا

یمؤود. [ ی َ ئو ] ( ع ص ) نرم و نازک ازمردم و شاخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

یمؤود. [ ی َ ئو ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). نام جایگاهی است. ( مهذب الاسماء ).

یمؤود. [ ی َ ئو ] ( اِخ ) چاهی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

یمؤود. [ ی َ ئو ] (اِخ ) چاهی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


یمؤود. [ ی َ ئو ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). نام جایگاهی است . (مهذب الاسماء).


یمؤود. [ ی َ ئو ] (ع ص ) نرم و نازک ازمردم و شاخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: