بنگله
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خانه های ییلاقی، بنگله
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - خان. نئین . ۲ - خان. ییلاقی. توضیح در خوزستان مستعمل است .
منسوب به بنگاله ٠ زبان مردم بنگاله بنگالی ٠ یا خانه نیین ٠ یا خانه ییلاقی
منسوب به بنگاله ٠ زبان مردم بنگاله بنگالی ٠ یا خانه نیین ٠ یا خانه ییلاقی
فرهنگ معین
(بَ گَ لِ یا لَ ) (اِ. ) ۱ - خانة نئین . ۲ - خانة ییلاقی .
لغت نامه دهخدا
بنگله. [ ب َ گ َ ل َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بنگاله. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ) :
ای نیزه تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهی است حسام تو بنگله.
بنگله. [ ب ُ ب ِ گ َ / گ ُ ل َ ] ( اِ ) نامی است که در نیک شهر و ایرانشهر به پنج انگشت دهند. ( یادداشت بخط مؤلف ). || گله شتر که به صحرا بچرا رها کرده باشند. ( یادداشت بخط مؤلف ).
بنگله. [ ب ُ گ ُ ل َ ] تخم دان گلها. ( یادداشت بخط مؤلف ).
ای نیزه تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهی است حسام تو بنگله.
قطران.
|| زبان مردم بنگاله. بنگالی. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) خانه ٔنیین. || خانه ییلاقی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ).بنگله. [ ب ُ ب ِ گ َ / گ ُ ل َ ] ( اِ ) نامی است که در نیک شهر و ایرانشهر به پنج انگشت دهند. ( یادداشت بخط مؤلف ). || گله شتر که به صحرا بچرا رها کرده باشند. ( یادداشت بخط مؤلف ).
بنگله. [ ب ُ گ ُ ل َ ] تخم دان گلها. ( یادداشت بخط مؤلف ).
بنگله . [ ب َ گ َ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به بنگاله . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء) :
ای نیزه ٔ تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهی است حسام تو بنگله .
|| زبان مردم بنگاله . بنگالی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) خانه ٔنیین . || خانه ٔ ییلاقی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
ای نیزه ٔ تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهی است حسام تو بنگله .
قطران .
|| زبان مردم بنگاله . بنگالی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) خانه ٔنیین . || خانه ٔ ییلاقی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
بنگله . [ ب ُ ب ِ گ َ / گ ُ ل َ ] (اِ) نامی است که در نیک شهر و ایرانشهر به پنج انگشت دهند. (یادداشت بخط مؤلف ). || گله ٔ شتر که به صحرا بچرا رها کرده باشند. (یادداشت بخط مؤلف ).
بنگله . [ ب ُ گ ُ ل َ ] تخم دان گلها. (یادداشت بخط مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
بِنگِلو ( به انگلیسی: Bungalow ، ˈbəNGgəˌlō ) یک نوع خانهٔ ییلاقی است که دارای ایوان است. اصل این اصطلاح از واژهٔ گجراتی بانگلوُ ( به گجراتی: બંગલો ) به معنای بنگالی مشتق شده، چون خانه های بنگال به طور سنتی کوچک، تنها در یک طبقه، کاهگلی و دارای ایوان گسترده بودند. ساخت خانه های بنگله در ایران به دورهٔ کشف نفت و حضور انگلیسی ها در مناطق نفت خیز جنوب می رسد. که نمونه های آن، هم اکنون در شهرهای اهواز ( خانه های راه آهن و شرکت نفت ) آبادان، مسجدسلیمان و هفتکل ( خانه های شرکت نفت ) موجود است.
کلمات دیگر: