( اسم ) پنب. پاک کرده از پنبه دانه و آماده کرده برای رشتن .
بندک
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(بَ دَ ) ( اِ. ) نک بُنجک .
لغت نامه دهخدا
بندک. [ ب َ دَ ] ( اِ ) پنبه حلاجی کرده و گلوله نموده را گویند به جهت رشتن. ( برهان ) ( آنندراج ). پنبه برزده و گردکرده ریسیدن را و آن را پاغند و پاغنده و غنده و گندش و گلن گویند وهندکاله خوانند. ( شرفنامه منیری ). پنبه پاک کرده از پنبه دانه و آماده کرده برای رشتن. ( ناظم الاطباء ).
بندک. [ ب َ دَ ] ( ع اِ ) خشتک پیراهن. ج ، بنادک. ( منتهی الارب ).
بندک. [ ب َ دَ ] ( ع اِ ) خشتک پیراهن. ج ، بنادک. ( منتهی الارب ).
بندک . [ ب َ دَ ] (اِ) پنبه ٔ حلاجی کرده و گلوله نموده را گویند به جهت رشتن . (برهان ) (آنندراج ). پنبه ٔ برزده و گردکرده ریسیدن را و آن را پاغند و پاغنده و غنده و گندش و گلن گویند وهندکاله خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). پنبه ٔ پاک کرده از پنبه دانه و آماده کرده برای رشتن . (ناظم الاطباء).
بندک . [ ب َ دَ ] (ع اِ) خشتک پیراهن . ج ، بنادک . (منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
= غنده
غنده#NAME?
دانشنامه عمومی
بندک، روستایی از توابع بخش توکهور شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است.
این روستا در دهستان توکهور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۱۹ نفر (۶۸خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان توکهور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۱۹ نفر (۶۸خانوار) بوده است.
wiki: بندک
گویش مازنی
/bandek/ نخ و طناب کوتاه
نخ و طناب کوتاه
کلمات دیگر: