کلمه جو
صفحه اصلی

به سر بردن

فارسی به انگلیسی

lead, live

فرهنگ معین

(بِ. سَ. بُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - گذراندن . ۲ - به جا آوردن وعده .

پیشنهاد کاربران

به سر بردن یعنی سپری کردن، پشت سر گذاشتن، گذراندن
این یک فعل است
مثل جمله ی علی در حالتی به سر می برد ؛ که معنی ش میشه سپری میکردن و گذروندن

به سر بردن کنایه از زندگی کردن و ساکن شدن

ادعایی رو عملی کردن
نه هر که دعوی زورآوری کند با ما
به سر برد که سعادت به پهلوانی نیست
سعدی


کلمات دیگر: