قریه بزرگی است بر نهر جعفر از اعمال واسط و از قرائ مشهور است .
هرث
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هرث. [ هَِ ] ( ع اِ ) جامه کهنه. ( منتهی الارب ). جامه خلق. ( اقرب الموارد ).
هرث. [ هَُ / هَِ ] ( اِخ ) قریه بزرگی است بر نهر جعفر ازاعمال واسط و از قراء مشهور است. ( معجم البلدان ).
هرث. [ هَُ / هَِ ] ( اِخ ) قریه بزرگی است بر نهر جعفر ازاعمال واسط و از قراء مشهور است. ( معجم البلدان ).
هرث . [ هَِ ] (ع اِ) جامه ٔ کهنه . (منتهی الارب ). جامه ٔ خلق . (اقرب الموارد).
هرث . [ هَُ / هَِ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگی است بر نهر جعفر ازاعمال واسط و از قراء مشهور است . (معجم البلدان ).
کلمات دیگر: