( صفت ) نازک طبع .
نازک طبیعت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نازک طبیعت. [ زُ طَ ع َ ] ( ص مرکب ) نازک طبع :
تو ای نازک طبیعت می بری دل را نمی دانی
که چندین کاروان ناله می آید به دنبالش.
تو ای نازک طبیعت می بری دل را نمی دانی
که چندین کاروان ناله می آید به دنبالش.
ناصر علی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: