یکی از شهرهای فلسطین است و ۱٠ هزار تن جمعیت دارد .
نازارت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نازارت. [ رِ ] ( اِخ ) قصبه ای است در بلژیک و 4943 تن جمعیت دارد. توربافی و توتون آن معروف است.
نازارت. [ رِ ] ( اِخ ) یکی از شهرهای برزیل است. در کنار رود ژاگاریپ واقع است و 8هزار تن جمعیت دارد.
نازارت. [ رِ ] ( اِخ ) یکی از شهرهای فلسطین است و 10هزار تن جمعیت دارد.
نازارت. [ رِ ] ( اِخ ) یکی از شهرهای برزیل است. در کنار رود ژاگاریپ واقع است و 8هزار تن جمعیت دارد.
نازارت. [ رِ ] ( اِخ ) یکی از شهرهای فلسطین است و 10هزار تن جمعیت دارد.
نازارت . [ رِ ] (اِخ ) یکی از شهرهای برزیل است . در کنار رود ژاگاریپ واقع است و 8هزار تن جمعیت دارد.
نازارت . [ رِ ] (اِخ ) یکی از شهرهای فلسطین است و 10هزار تن جمعیت دارد.
نازارت . [ رِ ] (اِخ ) قصبه ای است در بلژیک و 4943 تن جمعیت دارد. توربافی و توتون آن معروف است .
کلمات دیگر: