کلمه جو
صفحه اصلی

هرشفه

لغت نامه دهخدا

( هرشفة ) هرشفة. [ هََ ش َ ف َ ] ( ع مص ) اندک اندک آب آشامیدن. ( منتهی الارب ). || خشک گردیدن. ( اقرب الموارد ).

هرشفة. [ هَِ ش َف ْف َ ] ( ع ص ) گنده پیر کلان سال. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هرشبة. رجوع به هرشبة شود. || ( اِ ) لتّه پاره ای که بدان آب باران بردارند از زمین و در دلو فشارند به خشک سال. || لیقه دوات که خشک گردد. || دلو کهنه. ( منتهی الارب ).
هرشفه. [ ] ( اِ ) اسفنج. ( فهرست مخزن الادویه ). اسفنج. رغوةالحاجین. ابر مرده. سفنج. ( یادداشت به خط مؤلف ).

هرشفه . [ ] (اِ) اسفنج . (فهرست مخزن الادویه ). اسفنج . رغوةالحاجین . ابر مرده . سفنج . (یادداشت به خط مؤلف ).


هرشفة. [ هََ ش َ ف َ ] (ع مص ) اندک اندک آب آشامیدن . (منتهی الارب ). || خشک گردیدن . (اقرب الموارد).


هرشفة. [ هَِ ش َف ْف َ ] (ع ص ) گنده پیر کلان سال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هرشبة. رجوع به هرشبة شود. || (اِ) لتّه پاره ای که بدان آب باران بردارند از زمین و در دلو فشارند به خشک سال . || لیقه ٔ دوات که خشک گردد. || دلو کهنه . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: