کلمه جو
صفحه اصلی

هرسبان

لغت نامه دهخدا

هرسبان . [ هََ ] (اِخ )هرسی . نام یکی از دهات کلارستاق تنکابن بوده است . (از مازندران و استرآباد رابینو ص 145 ترجمه ٔ فارسی ).


هرسبان . [ هََ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بافت بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 19 هزارگزی شمال خاوری هوراند و 41 هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر. جایی کوهستانی . معتدل و دارای 135 تن سکنه است . محصول عمده اش غلات ، برنج ، پنبه ، سردرختی و کار مردم زراعت و گله داری و فرش بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


هرسبان. [ هََ ] ( اِخ )هرسی. نام یکی از دهات کلارستاق تنکابن بوده است. ( از مازندران و استرآباد رابینو ص 145 ترجمه فارسی ).

هرسبان. [ هََ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بافت بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 19 هزارگزی شمال خاوری هوراند و 41 هزارگزی راه شوسه اهر به کلیبر. جایی کوهستانی. معتدل و دارای 135 تن سکنه است. محصول عمده اش غلات ، برنج ، پنبه ، سردرختی و کار مردم زراعت و گله داری و فرش بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

هرسبان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان دودانگه بخش هوراند شهرستان اهر واقع شده است.
جمعیت روستاهای شهرستان اهر


کلمات دیگر: