کلمه جو
صفحه اصلی

بهیار


مترادف بهیار : پرستار

متضاد بهیار : بیمار، مریض

فارسی به انگلیسی

paramedic

مترادف و متضاد

پرستار ≠ بیمار، مریض


فرهنگ فارسی

کسی که دوره پرستاری رابه پایان رسانیده وکارمیکند
( صفت ) دوشیزه یا زنی که دور. آموزشگاه پرستاری را بپایان رسانیده با رتب. بهیاری در بیمارستانها بسمت پرستار مشغول کار گردد.

عضوی از گروه پزشکی که زیر نظر پرستار در امر مراقبت و درمان بیماران شرکت داشته باشد


فرهنگ معین

(بِ ) ( اِ. ) پرستار، آن که پس از طی دوره های خاصی اجازه دارد بخشی از وظایف پرستاران را انجام دهد.

لغت نامه دهخدا

بهیار. [ ب ِه ْ ] ( ص مرکب ) دوشیزه یا زنی که دوره آموزشگاه پرستاری را بپایان رسانیده و با رتبه بهیاری در بیمارستانها بسمت پرستار مشغول کار است. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

کسی که دورۀ آموزشگاه پرستاری را به پایان رسانیده و در بیمارستان یا درمانگاه مشغول کار باشد.

دانشنامه عمومی

بهیار (به انگلیسی: Practical Nurse) عضوی از گروه پزشکی است که در امر مراقبت و درمان بیماران شرکت دارد.
پیراپزشکی
پرستاری نوزادان
تکنولوژیست جراحی
پرستاری بیهوشی
پرستاری
از لحاظ سازمانی بهیار عضوی از کادر پرستاری می باشد و در کنار پرستار و زیر نظر پزشک مشغول انجام وظایف طبق شرح وظایف مصوب می باشند.
در تعریف رسمی بهیاری این گونه تعریف می شود:«بهیاری بعنوان یکی از شاخه های علوم و خدمات پزشکی آمیزه ای است از دانش پرستاری، مهارت فنی و اخلاق و عواطف انسانی و انضباط ویژه که در قالب شرح وظایف خاص خدمات بهداشتی درمانی در بیمارستان ها، درمانگاه ها، آسایشگاه ها، اورژانس ها و مراکز بهداشتی درمانی به مددجویان ارائه خدمات می نمایند.»
شرح وظایف بهیاری از وظایف اداره کل امور پرستاری وزارت بهداشت و درمان می باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{nurse-aid} [پزشکی] عضوی از گروه پزشکی که زیر نظر پرستار در امر مراقبت و درمان بیماران شرکت داشته باشد

پیشنهاد کاربران

Midical assition

Practical nurse

care assistant

assistive personnel

support worker


کلمات دیگر: