(اسم ) گیاهی است شبیهبه ضیمران وریحان : (( اگر چه هربود چون ضمیران بوددرشکل کجاتوان شبه ضمیران به هربوکرد? ) ) ( اثیرااخسیکتی )
هربو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هربو. [ هََ ] ( اِ ) گیاهی است شبیه به ضیمران. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
اگر چه هربو چون ضیمران بود در شکل
کجا توان شبه ضیمران به هربو کرد.
اگر چه هربو چون ضیمران بود در شکل
کجا توان شبه ضیمران به هربو کرد.
اثیرالدین اخسیکتی.
دانشنامه عمومی
هربو، روستایی از توابع بخش اندیکا شهرستان مسجدسلیمان در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان شلال و دشتگل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰ نفر (۱۷خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان شلال و دشتگل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۰ نفر (۱۷خانوار) بوده است.
wiki: دهانه برخوردی در ماه است.
این دهانه ۵ دهانه اقماری دارد.
این دهانه ۵ دهانه اقماری دارد.
wiki: هربو (دهانه)
کلمات دیگر: