کلمه جو
صفحه اصلی

هرزویل

لغت نامه دهخدا

هرزویل. [ هََزَ ] ( اِخ ) هرزبیل. خرزویل. رجوع به هرزه ول ، خرزویل و رجوع به سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 4 شود.

دانشنامه عمومی

هَرزِویل شهرکی است کوچک که در فاصله دو کیلومتری شمال شرقی منجیل واقع است.
سایت جامع هرزویل
Database on Protected Areas
سرو هرزویل/ میراث فرهنگی
ناصرخسرو در دژ شمیران
یکی از آثار طبیعی ملی کشورمان در حال نابودی است / آفتاب
«ایرانی که من شناختم» نوشته «ب. نیکیتین» کنسول روس در تهران (در حدود ۱۳۰۰ خورشیدی) ص ۱۵۸ تا ۱۵۹. ناشر: کانون معرفت، تهران ۱۳۲۵
بلندا و جایگاه
بیش از هزار سال پیش در سفرنامه ناصرخسرو از آن یاد شده است. تاریخ شش هزار ساله رودبار (مرکز این بخش گیلان) گویای قدمت تمامی منطقه است.
نام شهرک هرزویل در کتاب های تاریخ به گونه های متفاوت آورده شده: از جمله ناصر خسرو در هزار سال پیش می نویسد «خرزویل» و «نیکیتین» کنسول روس در تهران در یکصد سال پیش در کتاب «ایرانی که من شناختم» از عبارت «هرزبیل» استفاده کرده).
هرزویل از دو بخش تشکیل شده، یکی روستای تاریخی هرزویل با تاریخی بس طولانی که همچون هرزویل نوبنیاد در دامنه جنوبی کوه های البرز در شمال شهر منجیل، کنار شاهراه هخامنشی ایران به اروپا قرار گرفته. شواهد نشان می دهند که این آبادی در بیش از دوهزار سال گذشته چندین بار با خاک یکسان و از نو ساخته شده. همین طور که زلزله هولناک خرداد ۶۹ نیز آن منطقه را نابود کرد. آثار «هرزویل های قدیم» را در روی تپه های اطراف شهرک فعلی می توان یافت. مردم هرزویل در کنار شاهراه ایران به قفقاز و اروپا پیوسته از طرف حکومت مرکزی مأمور و مسئول نظم، ایمنی و کنترل آمد و شد در این مسیر و منطقه بسیار حساس و حیاتی بودند.


کلمات دیگر: