کنایه از برهنه پائی است
تهی پائی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تهی پائی. [ ت َ / ت ِ / ت ُ ] ( حامص مرکب ) کنایه از برهنه پائی است. ( آنندراج ) :
پای سعیم شده از خار رهت پوشیده
چاره زین به نتوان کرد تهی پائی را.
پیوسته نهان از نظر آبله دارم.
پای سعیم شده از خار رهت پوشیده
چاره زین به نتوان کرد تهی پائی را.
کلیم ( از آنندراج ).
آن راه نوردم که تهی پائی خود راپیوسته نهان از نظر آبله دارم.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: