پیشکله. [ ک َ ل َ ] ( اِخ ) موضعی از حدودقزوین. ( تاریخ غازان خان ص 159 ). و این موضع ظاهراً همان فشکل دره امروزی است. رجوع بحواشی محمد قزوینی بر ج 3 تاریخ جهانگشای جوینی در مورد همین کلمه شود.
پیش کله
لغت نامه دهخدا
گویش مازنی
/pish kele/ کنار آتش - رسمی در مراسم عروسی
۱کنار آتش ۲رسمی در مراسم عروسی
کلمات دیگر: