کنار , يکسو , بيک طرف , دوراز , خارج , بيرون از , غايب , درسفر , بيدرنگ , پيوسته , بطور پيوسته , متصلا , مرتبا , از انجا , از ان زمان , پس از ان , بعد , از انروي , رفته , بيرون , دورافتاده , دور , فاصله دار , ناجور , متفاوت , بسيار , بمراتب , زياد , خيلي , دور دست , بعيد , بعلا وه
بعیدا
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( بعیداً ) بعیداً. [ ب َ دَن ْ ] ( ع ق ) پس از آن و من بعد. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: