کلمه جو
صفحه اصلی

ابو ثمامه

فرهنگ فارسی

گرگ

لغت نامه دهخدا

ابوثمامه. [ اَ ث ُ م َ ] ( ع اِ مرکب ) گرگ. ذئب. ( المزهر ). ابوسرحان. ابوجَعد.ابوجَعده. ابوجُعاده. اُوَیس. پِچکم. سرحان. سید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
ابوثمامه، جُنادة بن عوف از قبیله بنی کنانه است. برخی، نزول آیه 37 سوره توبه(9) را در نکوهش وی دانسته اند که سال های متمادی، جنگ در ماه محرم را یک سال حلال و یک سال حرام اعلام می کرد.
[ویکی فقه] ابوثمامه (ابهام زدایی). ابوثمامه ممکن است اسم یا کنیه برای اشخاص ذیل باشد: • ابوثمامه جنادة بن عوف، از مسلمانان صدر اسلام و از قبیله بنی کنانه• ابوثمامه کنانی، آخرین اعلان کننده نسیء در ماه های حرام• ابوثمامه صائدی، یکی از یاران امام حسین (علیه السلام) و از شهدای کربلا
...


کلمات دیگر: