مترادف بازداشت کردن : به زندان انداختن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن متضاد بازداشت کردن : آزاد کردن
بازداشت کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ممانعت کردن. ( ناظم الاطباء ). توقیف کردن. حبس کردن. اِجداع. ( منتهی الارب ).