کلمه جو
صفحه اصلی

همه فن حریف


برابر پارسی : همه کاره

فارسی به انگلیسی

all-round, factotum, versatile, of all trades

all - round, factotum, ' of all trades


versatile


فارسی به عربی

متنوع

مترادف و متضاد

assorted (صفت)
مناسب، در خور، همه فن حریف، جور شده

jack of all trades (صفت)
همه فن حریف، همه کاره

فرهنگ فارسی

کسی که تن بهر کار میدهد یا از عهده هر کار خوب یا بد بر میاید

لغت نامه دهخدا

همه فن حریف. [ هََ م َ / م ِف َ ح َ ] ( ص مرکب ) کسی که تن به هر کار میدهد یا از عهده هر کار خوب یا بد برمی آید. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

کسی که در هر کار و هر هنری دست دارد.

پیشنهاد کاربران

همه چیزدان، همه فن حریف یا جامع الاطراف ( به انگلیسی:Polymath ) که با علامه، بحرالعلوم،
حکیم، جامع معقول و منقول وهزار فن نیز قرابت معنایی دارد؛ به دانشمندی گفته می شود که در همه یا اکثر علوم عصر خود دانا و صاحب نظر است. این لقب بیشتر به دانشمندان دوره های قدیم اطلاق می شود

All rounder


کلمات دیگر: