مترادف اتش بس : ( آتش بس ) آشتی، ترک مخاصمه، صلح، متارکه جنگ
اتش بس
مترادف اتش بس : ( آتش بس ) آشتی، ترک مخاصمه، صلح، متارکه جنگ
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
( آتش بس ) ( ~. بَ ) (اِمر. ) دستور خودداری از تیراندازی .
فرهنگ عمید
( آتش بس ) خودداری از جنگ و قطع تیراندازی.
دانشنامه عمومی
آتش بس. آتَش بَس به توقّف موقّتی هر جنگی گفته می شود که در آن، هر کدام از طرف های جنگ، با تعلیق کارهای تجاوزکارانه موافقت می کنند. آتش بس ها ممکن است بخشی از یک قرارداد رسمی یا بخشی از تفهیم غیررسمی مضمون تعلیق جنگ میان نیروهای مخالف باشند. آتش بس در جنگ ها در صورتی که پایدار بمانند به قرارداد ترک مخاصمه منجر می شود ولی هنوز وضعیت در حالت جنگی باقی می ماند. یک آتش بس موقت پس از ترک مخاصمه به حالت توافق دائمی صلح منجر می گردد.
در ۲۴ دسامبر ۱۹۱۴، فرانسه، پادشاهی متحده و آلمان خواستار آتش بسی رسمی برای برپایی کریسمس (آتش بس کریسمس) شدند. هیچ قراردادی امضا نشد و جنگ پس از چند روز ادامه یافت.
برای توقّف جنگ و ساخت یک منطقه غیرنظامی، آتش بسی در ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۳ اجرا شد. تاکنون پیمان صلحی امضا نشده است؛ امّا کره شمالی و جنوبی از حالت جنگی خارج شده اند.
در تاریخ ۱۵ ژانویه ۱۹۷۳، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا ریچارد نیکسون درخواست یک آتش بس برای توقف بمباران ویتنام شمالی را دادند. این درخواست به دنبال بازگشت دکتر هنری کسینجر مشاور امور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا، از سفر پاریس به واشینگتن مطرح شد. وی همراه خود متن پیش نویس توافق نامه صلح با ویتنام جنوبی که به پیمان صلح پاریس ۱۹۹۱ معروف شد را داشت.
در ۲۴ دسامبر ۱۹۱۴، فرانسه، پادشاهی متحده و آلمان خواستار آتش بسی رسمی برای برپایی کریسمس (آتش بس کریسمس) شدند. هیچ قراردادی امضا نشد و جنگ پس از چند روز ادامه یافت.
برای توقّف جنگ و ساخت یک منطقه غیرنظامی، آتش بسی در ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۳ اجرا شد. تاکنون پیمان صلحی امضا نشده است؛ امّا کره شمالی و جنوبی از حالت جنگی خارج شده اند.
در تاریخ ۱۵ ژانویه ۱۹۷۳، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا ریچارد نیکسون درخواست یک آتش بس برای توقف بمباران ویتنام شمالی را دادند. این درخواست به دنبال بازگشت دکتر هنری کسینجر مشاور امور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا، از سفر پاریس به واشینگتن مطرح شد. وی همراه خود متن پیش نویس توافق نامه صلح با ویتنام جنوبی که به پیمان صلح پاریس ۱۹۹۱ معروف شد را داشت.
wiki: سال ۱۳۸۴ است. این فیلم در اردیبهشت ۱۳۸۵ بر روی پرده سینما رفت.
محمدرضا گلزار در نقش یوسف
مهناز افشار در نقش سایه
آتیلا پسیانی در نقش روانشناس
کیکاووس یاکیده در نقش احمد
نیلوفر خوش خلق در نقش لاله
احمد مهران فر در نقش داراب
محبوبه بیات در نقش مادر یوسف
نرسی گرگیا در نقش پدر یوسف
السا فیروزآذر در نقش منشی دکتر
بابک والی در نقش وکیل
سایه، مهندس آرشیتکت، برای طلاق از همسرش یوسف که مهندس راه و ساختمان است، نزد وکیل می رود اما تصادفاً گذرش به مطب یک روان شناس می افتد.
فیلم آتش بس در بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۵) در بخش نمونه فیلم (آنونس) حضور داشته است.
محمدرضا گلزار در نقش یوسف
مهناز افشار در نقش سایه
آتیلا پسیانی در نقش روانشناس
کیکاووس یاکیده در نقش احمد
نیلوفر خوش خلق در نقش لاله
احمد مهران فر در نقش داراب
محبوبه بیات در نقش مادر یوسف
نرسی گرگیا در نقش پدر یوسف
السا فیروزآذر در نقش منشی دکتر
بابک والی در نقش وکیل
سایه، مهندس آرشیتکت، برای طلاق از همسرش یوسف که مهندس راه و ساختمان است، نزد وکیل می رود اما تصادفاً گذرش به مطب یک روان شناس می افتد.
فیلم آتش بس در بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۵) در بخش نمونه فیلم (آنونس) حضور داشته است.
wiki: آتش بس (فیلم ۱۳۸۴)
آتش بس (فیلم ۱۹۷۴). آتش بس (اسپانیایی: La tregua) فیلمی آرژانتینی به کارگردانی سرخیو رنان است که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد.
۱۹۷۴ (۱۹۷۴)
۱۹۷۴ (۱۹۷۴)
wiki: آتش بس (فیلم ۱۹۷۴)
آتش بس (فیلم ۱۹۹۷). آتش بس (ایتالیایی: La Tregua) فیلمی به کارگردانی فرانچسکو روزی است که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جان تورتورو و راده سربزیا اشاره کرد.
wiki: آتش بس (فیلم ۱۹۹۷)
فرهنگستان زبان و ادب
آتش بس
{cease fire} [علوم نظامی] وضعیتی که در آن مبادلۀ آتش بین دو نیروی متخاصم به طور موقت پایان داده شود
{cease fire} [علوم نظامی] وضعیتی که در آن مبادلۀ آتش بین دو نیروی متخاصم به طور موقت پایان داده شود
نقل قول ها
آتش بس. فیلم آتش بس به کارگردانی و نویسندگی تهمینه میلانی و تهیه کنندگی محمد نیک بین ساخته سال ۱۳۸۴ است.داستان فیلم دربارهٔ سایه، مهندس آرشیتکت است که برای طلاق از همسرش یوسف که مهندس راه و ساختمان است، نزد وکیل می رود اما تصادفاً گذرش به مطب یک روان شناس می افتد و...
• من اجازه نمیدم هر نامحرمی دستشو به بدن عزیز من بزنه.• خانم مهندس، ترمز دستی رو بخوابون.• خانم مهندس واقعاً لازمه با این خشونت در ملأ عام به من اظهار علاقه کنی؟• هوشگله..• من هم مثل همهٔ مردای دنیا بعد از رفتن مهمونا دندونامو مسواک می زنم.• به دوستت بگو اگه می خواد شوهر گیر بیاره کمتر آرایش کنه.• اساسا شما زنا سطحی و ظاهر بین هستین.• ام پی تیری هم بخوای حساب کنی، بیشتر از سی رو داره.• سایه، مرگ من اون روز تو، تو اون خیابونه نبودی؟• سایه جون دستی رو که نمی تونی ببری، ببوس و از من عذرخواهی کن.• تو به خاطر اینکه من سالگرد بزرگ ترین حماقت زندگیم یادم رفته، برای من ساک می بندی؟• من همون دیو سیرتم که پری قصه هارو اسیر کرده، همون نامرد، همون اژدهای دو سر.• آقای دکتربه اینجام رسیده، نه اینجام، حدوداً اینجام.• زندگی ما شبیه موش و گربه بازیه، شبیه میدون جنگه گاهی آتش بس، و دوباره انفجار.• اون هم مثل اغلب مردای دور و برم سعی می کرد با خیط کردن جلب توجه کنه، جالب نیست؟ هیچ کدوم جرأت ابراز علاقه مستقیم نداشتن.• اتفاقه دیگه پیش میاد.• پدرم خیلی بچه دوست داشت و از زمانی که من تو شکم مادرم بودم تا وقتی که برادرم به دنیا بیاد، اسم من آقا فرهاد بود. برای همین از بچگی هم از زن بودنم غصه می خوردم، هم از همهٔ مردا بدم می اومد.• هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیره.• شما فکر کردن هم بلدین؟• شاهزادهٔ سوار بر اسب سفید، طرف تاریکی هم داره.• مثل همهٔ زنای دنیا بعد از رفتن مهمونا ظرفا رو جمع می کنم.• اساساً شما مردا هم بچه اید.• وقت با ارزش من هم به اندازهٔ پول اون ارزش داره.• من روان شناسم، محرم اسرار.• مردها به پشتوانه چن صد سال مرد سالاری نمی تونن تو مدت کم خودشون رو با زنها برابر بدونن.• ظاهر آدم بزرگ، ماسکیه که ما رو صورتمون می ذاریم و کسی که ما رو هدایت می کنه همون بچهٔ هدایت نشده و رشد نکرده است.• غیرممکن، غیر ممکنه.• برای اینکه زنا رو خوب بشناسی باید بتونی حداقل روزی دو کیلومتر با کفش پاشنه ده سانتی پیاده روی کنی یا حداقل یه شکم بزای.• اگر دوستش داشتی، عیب هاشو نمی دیدی.• ارتباط یک خیابون دو طرفه است.• منافع زن ها توی امروزی شدنشونه و منافع مردها تو دیروزی بودن.• خیلی از بچه ها با بی مهری و تحقیر و کتک قد می کشن اما بزرگ نمی شن. این بچه ها وقتی ازدواج می کنن مرتب نیازهای کودکیشون رو جست و جو میکنن.• درون ما یک طفل پنج ساله، یک طفل سه ساله و یک یکساله وجود داره، و حتی یک ماهه!• دلارام:همه به من زور میگن شما هم روش. مادر، خانواده، مردم، شما هم زور بگو مگه چی از این کهکشان کم میشه؟• احمد: گاه باشد که کودکی نادان، به غلط بر هدف زند تیری.• احمد:زنی که با فرغون بیاد خونه بخت تکلیفش روشنه.• احمد: شاهنامه رو آخر پاییز میشمرن.• احمد:بهترین جواب واسه خانوما سکوته.
• من اجازه نمیدم هر نامحرمی دستشو به بدن عزیز من بزنه.• خانم مهندس، ترمز دستی رو بخوابون.• خانم مهندس واقعاً لازمه با این خشونت در ملأ عام به من اظهار علاقه کنی؟• هوشگله..• من هم مثل همهٔ مردای دنیا بعد از رفتن مهمونا دندونامو مسواک می زنم.• به دوستت بگو اگه می خواد شوهر گیر بیاره کمتر آرایش کنه.• اساسا شما زنا سطحی و ظاهر بین هستین.• ام پی تیری هم بخوای حساب کنی، بیشتر از سی رو داره.• سایه، مرگ من اون روز تو، تو اون خیابونه نبودی؟• سایه جون دستی رو که نمی تونی ببری، ببوس و از من عذرخواهی کن.• تو به خاطر اینکه من سالگرد بزرگ ترین حماقت زندگیم یادم رفته، برای من ساک می بندی؟• من همون دیو سیرتم که پری قصه هارو اسیر کرده، همون نامرد، همون اژدهای دو سر.• آقای دکتربه اینجام رسیده، نه اینجام، حدوداً اینجام.• زندگی ما شبیه موش و گربه بازیه، شبیه میدون جنگه گاهی آتش بس، و دوباره انفجار.• اون هم مثل اغلب مردای دور و برم سعی می کرد با خیط کردن جلب توجه کنه، جالب نیست؟ هیچ کدوم جرأت ابراز علاقه مستقیم نداشتن.• اتفاقه دیگه پیش میاد.• پدرم خیلی بچه دوست داشت و از زمانی که من تو شکم مادرم بودم تا وقتی که برادرم به دنیا بیاد، اسم من آقا فرهاد بود. برای همین از بچگی هم از زن بودنم غصه می خوردم، هم از همهٔ مردا بدم می اومد.• هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیره.• شما فکر کردن هم بلدین؟• شاهزادهٔ سوار بر اسب سفید، طرف تاریکی هم داره.• مثل همهٔ زنای دنیا بعد از رفتن مهمونا ظرفا رو جمع می کنم.• اساساً شما مردا هم بچه اید.• وقت با ارزش من هم به اندازهٔ پول اون ارزش داره.• من روان شناسم، محرم اسرار.• مردها به پشتوانه چن صد سال مرد سالاری نمی تونن تو مدت کم خودشون رو با زنها برابر بدونن.• ظاهر آدم بزرگ، ماسکیه که ما رو صورتمون می ذاریم و کسی که ما رو هدایت می کنه همون بچهٔ هدایت نشده و رشد نکرده است.• غیرممکن، غیر ممکنه.• برای اینکه زنا رو خوب بشناسی باید بتونی حداقل روزی دو کیلومتر با کفش پاشنه ده سانتی پیاده روی کنی یا حداقل یه شکم بزای.• اگر دوستش داشتی، عیب هاشو نمی دیدی.• ارتباط یک خیابون دو طرفه است.• منافع زن ها توی امروزی شدنشونه و منافع مردها تو دیروزی بودن.• خیلی از بچه ها با بی مهری و تحقیر و کتک قد می کشن اما بزرگ نمی شن. این بچه ها وقتی ازدواج می کنن مرتب نیازهای کودکیشون رو جست و جو میکنن.• درون ما یک طفل پنج ساله، یک طفل سه ساله و یک یکساله وجود داره، و حتی یک ماهه!• دلارام:همه به من زور میگن شما هم روش. مادر، خانواده، مردم، شما هم زور بگو مگه چی از این کهکشان کم میشه؟• احمد: گاه باشد که کودکی نادان، به غلط بر هدف زند تیری.• احمد:زنی که با فرغون بیاد خونه بخت تکلیفش روشنه.• احمد: شاهنامه رو آخر پاییز میشمرن.• احمد:بهترین جواب واسه خانوما سکوته.
wikiquote: آتش_بس
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آتش بس. آتش بس (که به آن هدنه، مهادنه، معاهده و مواعده نیز گفته مى شود) به پیمانى که براى ترک جنگ در مدّتى معیّن -خواه با گرفتن عوض یا بدون آن- میان مسلمانان و کافران حربی منعقد مى گردد اطلاق می شود.
آتش بس با حصول شرایط آن جایز است، امّا در این که هیچ گاه واجب نمى شود یا به هنگام نیاز مسلمانان به آتش بس واجب مى گردد، اختلاف است.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۵-۲۹۶.
پیمان آتش بس با آنچه بر انشای آن دلالت کند، اعم از لفظ و فعل مانند اشاره، منعقد مى گردد.
کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۳۵۱.
قرارداد آتش بس منوط به تحقّق شرایط ذیل است:وجود مصلحت.تعیین مدت.حضور امام یا نایب او.
← وجود مصلحت برای آتش بس
...
آتش بس با حصول شرایط آن جایز است، امّا در این که هیچ گاه واجب نمى شود یا به هنگام نیاز مسلمانان به آتش بس واجب مى گردد، اختلاف است.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۵-۲۹۶.
پیمان آتش بس با آنچه بر انشای آن دلالت کند، اعم از لفظ و فعل مانند اشاره، منعقد مى گردد.
کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۳۵۱.
قرارداد آتش بس منوط به تحقّق شرایط ذیل است:وجود مصلحت.تعیین مدت.حضور امام یا نایب او.
← وجود مصلحت برای آتش بس
...
wikifeqh: قرآن کریم خود آتش بس نیامده است اما از مفاهیم دیگری استفاده می شود.
آتش بس، پیمان ترک جنگ به طور محدود و موقّت است.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۲.
۱. ↑ نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۲.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۱۱۹، برگرفته از مقاله «آتش بس».
...
آتش بس، پیمان ترک جنگ به طور محدود و موقّت است.
نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۲.
۱. ↑ نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۲.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۱۱۹، برگرفته از مقاله «آتش بس».
...
wikifeqh: آتش_بس_(قرآن)
پیشنهاد کاربران
متوقف کردن جنگ
آتش بس به این مفهوم که دیگر روشن کردن آتش که باعث خونریزی و قتل انسان گردد بس است . و حتا استفاده از هر وسیلهٔ که باعث گرفتن جان انسان ها گردد بس است
به معنای اتمام جنگ یا درخواست صلح یا صلح و مانند ان. . . !🥑💚
کلمات دیگر: