کلمه جو
صفحه اصلی

بازسازی


مترادف بازسازی : ترمیم، تعمیر، مرمت، نوسازی

متضاد بازسازی : تخریب، ویران سازی، ویرانگری

فارسی به انگلیسی

mend, mending, overhaul, reconstruction, redevelopment, reformation, regeneration, rehabilitation, remake, renewal, repair, restoration


mend, mending, overhaul, reconstruction, redevelopment, reformation, regeneration, rehabilitation, remake, renewal, repair, restoration, renovation

مترادف و متضاد

ترمیم، تعمیر، مرمت، نوسازی ≠ تخریب، ویران سازی، ویرانگری


فرهنگ معین

(حامص . ) دوباره ساختن آن چه از بین رفته یا خراب شده است و یا مطلوب و مناسب نیست .

دانشنامه عمومی

بازسازی (الکترونیک). بازسازی (به انگلیسی: Refurbishment)، عمل توزیع مجدد قطعات و محصولات الکترونیکی است که قبلاً به دلایل مختلف به کارخانه یا فروشگاه برگشت خورده است. این نوع محصولات قبل از ورود به چرخه توزیع مجدد و فروش، عملکرد آن ها مورد بررسی و آزمایش قرار می گیرد.

دانشنامه آزاد فارسی

بازسازی (Reconstruction)
در تاریخ امریکا، دورۀ (۱۸۶۵ـ۱۸۷۷) پس از جنگ داخلی، که کشور، پس از شکست ایالات مؤتلفۀ جنوبی، بار دیگر تحت حکومت فدرال یکپارچه شد. با اجرای اصلاحات در قانون اساسی امریکا، و قوانین ایالات جنوب، حقوق مساوی اجتماعی و سیاسی به سیاهان داده شد، در دورۀ بازسازی، طرح های صنعتی و تجاری سبب احیای اقتصاد جنوب شد، اما متضمن برابری نژادی نبود، و بردگان سابق، در بیشتر موارد، کارگران بی زمین باقی ماندند، گرچه بردگان آزاد شده از حمایت مؤسسات فدرال برای یافتن شغل، سرپناه و بستگان گم شده برخوردار بودند. همچنین، بازسازی به هجوم سودجویان شمالی، معروف به سیاستمدار وارداتیانجامید. تحمیل اقتدار نظامی و اعطای وضعیت برابر به بردگان سابق دست به دست هم دادند تا جنوبی ها را شدیداً خشمگین کنند. گرچه جمهوری خواهان افراطی خواستار اقدامات تنبیهی برضد جنوب بودند، رئیس جمهور آبراهام لینکلنآنان را مهار کرد. هنگامی که رئیس جمهور اندرو جانسونبا برنامۀ آنان موافقت نکرد، تندروها او را به استیضاح کشاندند و در محکوم کردن او با اختلاف یک رأی شکست خوردند.

فرهنگستان زبان و ادب

{reconstruction} [زبان شناسی] در زبان شناسی تاریخی و تطبیقی، روشی مبتنی بر مقایسۀ داده های زبانی برای ساختن صورت های فرضی
{regeneration} [مهندسی پزشکی] فرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی یاخته ها و بافت ها یا اندام های ازدست رفته یا آسیب دیده ازطریق نوسازی طبیعی

پیشنهاد کاربران

به نظر من اصلا معنا هایی که گفتن مشکل و نادرست است

اصلاح کردن

تجدید بنا

احیاء هر مجموعه ای که براثر زمان یاهر اتفاق از بین رفته باشد و یا نیاز به مرمت داشته باشد

remaking

تکرار سازی

تعمیر، ترمیم، مرمت

rejuvenation


کلمات دیگر: