مترادف باده خوار : باده پیما، باده گسار، باده نوش، شراب خواره، شراب خوار، می خواره
باده خوار
مترادف باده خوار : باده پیما، باده گسار، باده نوش، شراب خواره، شراب خوار، می خواره
لغت نامه دهخدا
باده خوار. [ دَ / دِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) شرابخوار. ( آنندراج ). شرابخواره. می خواره :
چون دل باده خوار گشت جهان
با نشاط و کروز و خوش منشی.
سته گشت رامشگر و می گسار.
چون دل باده خوار گشت جهان
با نشاط و کروز و خوش منشی.
خسروی.
چو از می گران شد سر باده خوارسته گشت رامشگر و می گسار.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
کلمات دیگر: