واکسن زنی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تطعیم
مترادف و متضاد
تلقیح، واکسن زنی، ابله کوبی
فرهنگ فارسی
عمل واکسن زدن تلقیح .
واکسن زدن . تزریق واکسن
واکسن زدن . تزریق واکسن
لغت نامه دهخدا
واکسن زنی. [ س َ زَ ] ( حامص مرکب ) واکسن زدن. تزریق واکسن. رجوع به واکسن شود.
کلمات دیگر: