مترادف بازدید : دیدار، دیدار مجدد، ملاقات، ویزیت، کنترل، معاینه، بررسی، سرکشی
بازدید
مترادف بازدید : دیدار، دیدار مجدد، ملاقات، ویزیت، کنترل، معاینه، بررسی، سرکشی
فارسی به انگلیسی
return - visit, survey, audit, control
overhaul, visit, visitation
فارسی به عربی
تفتیش , زیارة , مراجعة , مسح
مترادف و متضاد
بازدید، دیدار، عیادت
خلاصه، رژه، عقیده، مرور، مجله، بازدید، نشریه، تجدید نظر
براورد، ممیزی، بررسی، بازدید، نقشه برداری، زمینه یابی، مطالعه مجمل، بردید
بازرسی، معاینه، سرکشی، تفتیش، سان، بازدید
اصلاح، باز بینی، مرور، بازدید، چاپ تازه، چاپ اصلاح شده، تجدید نظر، رسیدگی ثانوی
دیدار، دیدار مجدد، ملاقات، ویزیت
کنترل، معاینه
بررسی، سرکشی
۱. دیدار، دیدار مجدد، ملاقات، ویزیت
۲. کنترل، معاینه
۳. بررسی، سرکشی
فرهنگ فارسی
دیدار کردن، دیدار دوباره، به دیدن کسی، رفتن که قبلا به ملاقات آمده و رسیدگی به کار
( مصدر ) ۱ - دیدار مجدد دوباره دیدن . ۲ - ملاقات شخصی از دیگری که وی قبلا بملاقات آمده باشد . ۳ - روئ یت مکانی و ناحیهای . ۴- رسیدگی بامری .
( مصدر ) ۱ - دیدار مجدد دوباره دیدن . ۲ - ملاقات شخصی از دیگری که وی قبلا بملاقات آمده باشد . ۳ - روئ یت مکانی و ناحیهای . ۴- رسیدگی بامری .
دیدار از مکان یا شیء با قصد معین
فرهنگ معین
(مص مر. ) دیدار کردن ، دیدن .
لغت نامه دهخدا
بازدید. ( مص مرکب مرخم ) برآورد ( حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم. تخمین. حدس قسمت بنایی. حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. ( تذکرةالملوک ص 46 ). و بعد از آنکه نسخه بازدید برقم وزیر دیوان اعلی رسید... ( تذکرةالملوک ص 51 ).
- دائره بازدید ؛ دائره رسیدگی به حسابها.
- دید و بازدید.
- مأمورین بازدید ؛ تقویم کنندگان : به اتفاق عمال و مأمورین بازدید روانه محال میگردد. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 51 ).
|| مراجعه. دیگربار دیدن. رفتن بدیدار آن که از تو دیدن کرده است. مقابل دیدار کردن. || از نو رسیدگی کردن بحساب. کنترل . || معاینه ( طبیب ).
- دائره بازدید ؛ دائره رسیدگی به حسابها.
- دید و بازدید.
- مأمورین بازدید ؛ تقویم کنندگان : به اتفاق عمال و مأمورین بازدید روانه محال میگردد. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 51 ).
|| مراجعه. دیگربار دیدن. رفتن بدیدار آن که از تو دیدن کرده است. مقابل دیدار کردن. || از نو رسیدگی کردن بحساب. کنترل . || معاینه ( طبیب ).
فرهنگ عمید
۱. دیدار کردن.
۲. دیدار دوباره.
۳. به دیدن کسی رفتن که قبلاً به ملاقات آمده.
۴. رسیدگی به کاری.
۲. دیدار دوباره.
۳. به دیدن کسی رفتن که قبلاً به ملاقات آمده.
۴. رسیدگی به کاری.
دانشنامه عمومی
بازدید (انگلیسی: Hits) فیلمی در ژانر کمدی-درام به کارگردانی دیوید کراس است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مت والش اشاره کرد.
۲۱ ژانویه ۲۰۱۴ (۲۰۱۴-01-۲۱) (جشنواره فیلم ساندنس)
۱۳ فوریه ۲۰۱۵ (۲۰۱۵-02-۱۳) (United States)
۲۱ ژانویه ۲۰۱۴ (۲۰۱۴-01-۲۱) (جشنواره فیلم ساندنس)
۱۳ فوریه ۲۰۱۵ (۲۰۱۵-02-۱۳) (United States)
wiki: بازدید
فرهنگستان زبان و ادب
{visit} [گردشگری و جهانگردی] دیدار از مکان یا شیء با قصد معین
واژه نامه بختیاریکا
وا نیر؛ وا دید
جدول کلمات
وارسی
پیشنهاد کاربران
HITS
Toured
دیدار، دیدار مجدد، ملاقات، ویزیت، کنترل، معاینه، بررسی، سرکشی، ورانداز
کلمات دیگر: