کلمه جو
صفحه اصلی

وحشیگری


مترادف وحشیگری : بربریت، توحش، ددمنشی، درنده خویی، سبعیت

متضاد وحشیگری : تمدن

فارسی به انگلیسی

barbarianism, barbarity, brutality, rampage, savagery


barbarianism, barbarity, brutality, rampage, savagery, bestiality, ferocity, savagery, barbarity, atrocity

savagery, bestiality, ferocity


فارسی به عربی

همجیة , وحشیة
بهیمیة

همجية , وحشية


مترادف و متضاد

brutality (اسم)
خرق، بی رحمی، سبعیت، وحشیگری، جانور خویی

savagery (اسم)
بی رحمی، وحشیگری، دد و دام

barbarity (اسم)
بی رحمی، وحشیگری، قساوت قلب

ferocity (اسم)
سبعیت، وحشیگری، درنده خویی

truculence (اسم)
خشونت، سبعیت، وحشیگری

barbarism (اسم)
بربریت، وحشیگری، سخن غیرمصطلح

vandalism (اسم)
وحشیگری، خرابگری، دشمنی با علم و هنر

incivility (اسم)
خشونت، وحشیگری، بی تربیتی، بی تمدنی

ferity (اسم)
وحشیگری، توحش

ruffianism (اسم)
وحشیگری، الواتی، چاقو کشی

truculency (اسم)
خشونت، سبعیت، وحشیگری

vulgarism (اسم)
پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت

vulgarity (اسم)
پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت

بربریت، توحش، ددمنشی، درنده‌خویی، سبعیت ≠ تمدن


فرهنگ فارسی

وحشی بودن توحش مقابل تمدن .

لغت نامه دهخدا

وحشیگری. [ وَ گ َ ] ( حامص مرکب ) بربریت. توحش.

پیشنهاد کاربران

عصبانی بودن و بهم ریختن اوضاع


کلمات دیگر: