کلمه جو
صفحه اصلی

اعتناء کردن به

فارسی به عربی

عقل

مترادف و متضاد

regard (فعل)
ملاحظه کردن، نگاه کردن، نگریستن، اعتناء کردن به

mind (فعل)
ذکر کردن، مواظبت کردن، ملتفت بودن، بخاطر آوردن، تذکر دادن، اعتناء کردن به، مراقب بودن، یاداوری کردن، تصمیم داشتن

heed (فعل)
ملاحظه کردن، اعتناء کردن به، محل گذاشتن به


کلمات دیگر: