کلمه جو
صفحه اصلی

اطمینان دادن

فارسی به انگلیسی

assure, warrant


assure, warrant, to assure, to warrant

فارسی به عربی

طمان

مترادف و متضاد

avouch (فعل)
اقرار کردن، اطمینان دادن، تصدیق و تایید کردن، اشکارا گفتن، تضمین کردن، تثبیت کردن

assure (فعل)
اطمینان دادن، بیمه کردن، مجاب کردن، راضی کردن، خاطر جمع کردن

vouch (فعل)
اطمینان دادن، تایید کردن، ضمانت کردن

پیشنهاد کاربران

خاطر جمع کردن


آرام دادن


کلمات دیگر: