مترادف انخراق : دریدگی، فرسودگی، کهنگی
انخراق
مترادف انخراق : دریدگی، فرسودگی، کهنگی
مترادف و متضاد
دریدگی، فرسودگی، کهنگی
فرهنگ فارسی
دوخته شدن به نیزه
لغت نامه دهخدا
انخراق. [ اِ خ ِ ] ( ع مص ) دریده شدن و پاره پاره گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دریده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ). || گذشتن باد از دبر. ( آنندراج ). || ( اِمص ) دریدگی و پاره پاره شدگی. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: