ابدا
اغاز نهادن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
شروع کردن، اغاز کردن، اغاز نهادن، اغاز شدن، پرداختن
فرهنگ فارسی
( آغاز نهادن ) ( مصدر ) شروع کردن ابتدا کردن .
آغاز کردن
آغاز کردن
فرهنگ معین
( آغاز نهادن ) (دَ ) (مص ل . ) شروع کردن .
لغت نامه دهخدا
( آغاز نهادن ) آغاز نهادن. [ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) آغاز کردن. آغازیدن : پس آن مزدور چنگ برداشت و سماع خوش آغاز نهاد. ( کلیله و دمنه ). شکال هم بدین نمط فصلی آغاز نهاد. ( کلیله و دمنه ). هر دو جنگ آغاز نهادند. ( کلیله و دمنه ).
کلمات دیگر: