کلمه جو
صفحه اصلی

بیگانه پرست


مترادف بیگانه پرست : بیگانه پرور، بیگانه نواز، اجنبی خویش، غریبه دوست، غیرخواه، اجنبی پرست، اجنبی خواه

متضاد بیگانه پرست : بیگانه ستیز

فارسی به انگلیسی

xenophilous, [n.] xenophile


xenophilous, xenophile, [n.] xenophile

مترادف و متضاد

بیگانه‌پرور، بیگانه‌نواز، اجنبی‌خویش، غریبه‌دوست، غیرخواه، اجنبی پرست، اجنبی‌خواه ≠ بیگانه‌ستیز


xenophile (اسم)
بیگانه پرست، اجنبی پرست

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که اجنبی را بر خودی رجحان دهد آنکه منافع خارجیان را بیشتر مراعات کند.

لغت نامه دهخدا

بیگانه پرست. [ ن َ / ن ِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) اجنبی پرست. طرفدار بیگانگان. آنکه اجنبی را بر خودی رجحان دهد. آنکه منافع خارجیان را بیشتر مراعات کند.

فرهنگ عمید

۱. کسی که بیگانه را بر خودی برتری بدهد.
۲. کسی که با بیگانگان رابطه داشته باشد و به نفع آنان و زیان هم وطنان خود کار بکند.

پیشنهاد کاربران

وطن فروش . . . . . . .


کلمات دیگر: