برابر پارسی : ویژه سازی
انحصاری
برابر پارسی : ویژه سازی
فارسی به انگلیسی
exclusive, monopolistic
فارسی به عربی
بحیرة
مترادف و متضاد
تنها، منحصر، گران، دربست، انحصاری، منحصر بفرد، انتصاری
انحصاری، منحصر بفرد
انحصاری، وابسته به حق شفعه، قبض های، وابسته به پیشدستی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - منسوب به انحصار ۲ - منحصر : فروش ... انحصاری است .
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به انحصار. ۲ - منحصر، متعلق به شخص و مؤسسه یا گروهی معین .
لغت نامه دهخدا
انحصاری. [ اِ ح ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به انحصار. || منحصر: فروش... انحصاری است. ( فرهنگ فارسی معین ).
پیشنهاد کاربران
بیتا
کلمات دیگر: