برابر پارسی : بی بر، بی بهره، بی سود
بی نفع
برابر پارسی : بی بر، بی بهره، بی سود
مترادف و متضاد
مهمل، بی سود، بی مصرف، بی حرکت، بی نفع
فرهنگ فارسی
بدون سود ٠ بیفایده ٠ بی بهره ٠
لغت نامه دهخدا
بی نفع. [ ن َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + نفع ) بدون سود. بی فایده. بی بهره :
نفع و ضر و خیر و شر از کار و بار مردمست
پس تو چون بی نفع و خیری ، بل همه شری و ضر؟
نفع و ضر و خیر و شر از کار و بار مردمست
پس تو چون بی نفع و خیری ، بل همه شری و ضر؟
ناصرخسرو.
و رجوع به نفع شود.کلمات دیگر: