مترادف بیهوده گو : پراکنده گو، حراف، ژاژخا، مهذار، محمل باف، وراج، هرزه خای، هرزه درای، هرزه گوی، هرزه لای، یاوه سرا متضاد بیهوده گو : حقگو
بیهوده گو. [ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) بیهوده گوی. کسی که سخنش معنی ندارد. ( ناظم الاطباء ). لغوگوی. نافرجام گوی. یافه گوی. یاوه درای. و رجوع به بیهوده گوی و بیهده گو شود.