کلمه جو
صفحه اصلی

بطور معترضه گفتن

فارسی به عربی

تدخل

مترادف و متضاد

interject (فعل)
مداخله کردن، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن

parenthesize (فعل)
بطور معترضه گفتن، پرانتز ها، پرانتز گذاردن


کلمات دیگر: