تیرمار
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
افعی
مترادف و متضاد
افعی، شریر، ادم خائن و بدنهاد، تیره مار، تیرمار
فرهنگ فارسی
نوعی از مار خبیث که مانند تیر از جا جسته نیش زند افعی
لغت نامه دهخدا
تیرمار. ( اِ مرکب ) نوعی از مار خبیث که مانند تیر از جا جسته نیش زند. ( آنندراج ). افعی. ( زمخشری ) ( ناظم الاطباء ). قسمی از مار است و معروف می باشد. ( قاموس کتاب مقدس ) :
رقم بیار شود گر جفای یار مرا
بدست خامه زند همچو تیرمار مرا.
رقم بیار شود گر جفای یار مرا
بدست خامه زند همچو تیرمار مرا.
تأثیر ( از بهار عجم ).
|| لکن قصد از اصل کلمه عبرانی مرغی است که همچو بوم در ویرانه ها مسکن نماید... ( قاموس کتاب مقدس ). || دندانهای افعی. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: