کلمه جو
صفحه اصلی

مهذب الدین

فرهنگ اسم ها

اسم: مهذب الدین (پسر) (عربی)
معنی: پاک و پیراسته در دین

فرهنگ فارسی

یاقوت بن عبدالله ابوالدر رومی شاعر بود .

لغت نامه دهخدا

مهذب الدین. [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] ( اِخ ) عبدالرحیم بن علی بن احمد. رجوع به ابن دخوار شود.

مهذب الدین. [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] ( اِخ ) لقب ابوالحسن علی بن ابی الوفاست. رجوع به ابوالحسن مهذب الدین شاعر شود.

مهذب الدین. [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] ( اِخ ) سیدالکتاب منصوربن علی اسفزاری. شاعر و فاضل معاصر عوفی مؤلف لباب الالباب بوده است و به فارسی و تازی شعر می سروده است. ( لباب الالباب چ لیدن ج 1 ص 158 ).

مهذب الدین. [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] ( اِخ ) علی بن احمدبن هبل تبریزی. رجوع به علی تبریزی شود.

مهذب الدین. [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] ( اِخ ) یاقوت بن عبداﷲ ابوالدر رومی. شاعر بود. رجوع به ابوالدر و یاقوت بن عبداﷲ شود.

مهذب الدین . [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] (اِخ ) سیدالکتاب منصوربن علی اسفزاری . شاعر و فاضل معاصر عوفی مؤلف لباب الالباب بوده است و به فارسی و تازی شعر می سروده است . (لباب الالباب چ لیدن ج 1 ص 158).


مهذب الدین . [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحیم بن علی بن احمد. رجوع به ابن دخوار شود.


مهذب الدین . [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] (اِخ ) علی بن احمدبن هبل تبریزی . رجوع به علی تبریزی شود.


مهذب الدین . [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب ابوالحسن علی بن ابی الوفاست . رجوع به ابوالحسن مهذب الدین شاعر شود.


مهذب الدین . [ م ُ هََ ذْ ذَ بُدْ دی ] (اِخ ) یاقوت بن عبداﷲ ابوالدر رومی . شاعر بود. رجوع به ابوالدر و یاقوت بن عبداﷲ شود.



کلمات دیگر: